سلام
شعر فوق العاده زيبايي مي بود
آدم دوباره زنده مي شه و زندگي رو حس مي كنه
برعکس اسمش ، كلبه ي شلوغي دارين
اين همه دوست و همراه دارين تو کلبتون که
پس چرا اينهمه وقت آپ نکردين
خوشحال ميشم خونه آرزو ببينمتون
زيبا بود
خوشحال ميشم با تبادل لينك موافق باشين
به روزم و منتظر حضور گرمتون
من هرگز از خود سخن نخواهم گفت، من کوله بار سنگين تر و بزرگ تر خويش را بر دوش هاي ناتوان تو نخواهم نهاد، من مي کوشم تا تو کوله بارت را به زمين افکني چگونه با گفتن از خويش آن را سنگين تر کنم؟؟
بار سنگين و خشني را که شانه هاي نيرومند و پر طاقت و پير مرا به درد آورده است و مجروح کرده ، بر شانه هاي ظريف و شکننده ي تو بگذارم؟؟
من از خودم نمي گويم، تو را بيشتر آزار نخواهم داد، تو اکنون بار سنگين اندوه خويش را بر دوش داري و مي دانم که هر لحظه سنگين تر و طاقت فرسا تر خواهد شد، من بايد تو را دل دهم، نيرو دهم تا در زير فشار بي رحم و خشن آن به زانو در نيايي، آن را بکشي، ببري، نه، آن را از دوش بيفکني، پرت کني و سبکبال و آزاد و آسوده گردي، بي رنج، آرام، شاد و خوشبخت...
معلم شهيد، علي شريعتي...
خوبين؟
خيلي متن دلنشيني بود
ممنون
پيش منم بيا
باباي
عاشقانه نوشتم تاعاشقانه بخوانند آنها که تنهادليل بودنشان رازيست که از يک گل درسينه دارند آنان که لحظه هايشان گذشت به سادگي همان باراني که باريد وخاطره هاي خوش روزهاي با هم بودن را ازخاطرشان شست آنان که تمام داراييشان يک گل بودويک دل که آن را نيز بخشيدند اماهرگز نرسيدند...
سلام دوست عزيز
شعر خيلي زيبايي بود
موفق باشيد
يا علي
ممنون كه به من سر زدي
وبلاگ شما هم بسيار زيباست خوشحال ميشم دوباره بهم سر بزني
قربانت سيما
سلام خانم مهرباني
ايام سوگواري ابا عبد الله الحسين و يارانش (عليهم السلام) را به شما تسليت عرض مي كنم.
سلام...
به قول دكتر شريعتي : خدايا چگونه زيستن را به من بياموز كه چگونه مردن را خودم خواهم آموخت!!
سايت جالب و باهالي داري
سلام خانوم
احوال شريف
زندگي بد جوري بر وفق مراده ديگه،
راستي ايام محرم هم تسليت
بار ديگر محرم از راه رسيدغم حسين چون روز اول بر گونه ها غلطيدمحرم ماه حسين از راه آمدماه اشک کودکان کربلا آمدهمه يا حسين مي گويندبراي آن عزيز فاطمه گريه مي کنند
خوبي مهربان
مطالبت خيلي زيباست
ممنون كه به من سر زدي آپ كردي خبرم كن
موفق باشي